یكی از مصطلحات و معانی غلط كه وارد فرهنگهای لغت نیز شده است نام مـراغـه میباشد كه با كمال تعجب بزرگانی چـون:علامهدهخـدا و دكترمعیـن نیز این راه را به خطا پیمـودهاند. در فـرهنگ فارسی معین، ذیل كلمهی «مـراغه» میخوانیم:«به خاك غلتیـدن،...و مـراغه فقط اسـم مكان یعنی: محل غلتیدن آمده»؛ در حالی كه كسانی چون دكتر معین تنها به ریشهی عـربی واژه دقیق شدهاند و این معنی را در زبان عـربی از بابِ تفعیـل(تمـریغ) و تفعّل (تمـرّغ) استخراج نمودهاند؛ لكن نام شهر مـراغه خیلی پیشتر از حملهی مغول و ورود زبان عربی به ایران استعمال میشده است.
بطلِمیوس(قلوذی) ـ منجـم و جغـرافـیدان معـروف یونانی ـ نام دریاچـهی ارومیـه را به سبب نزدیكیاش به شهر مـراغه، «مارگیانه» آورده است كه هر زبانناشناسی پـی به ریشـهی باستانی نام مراغه میبرد. چه، در لغت یونانی، حرف «غ» مصطلح نبوده و بهجای آن از حرف «گ» استفاده میشده است.
واژهی «راغ» در فارسی به معنی دشت آمـده است و این درحالی است كه كتب پهلوی، شهـر «رغـه»ی آذربایجان را بر روی دشتی نمایش میدهند كه بر روی كوهپایهی كوه سهنـد قرار گرفته است. با توجه به این نكته، نام مراغه به معنی: رغهی بزرگ (دشت وسیع) بوده است. به نوشتهی «دیاكونوف» قبل از ورود و اسكان مادها در این ناحیه، دولت «مانْنا» در حدود سال۷۱۵قبل از میلاد در این سرزمین حكومت داشتهاند كه به نام ایالت «اوئیشدیش» نامیده میشد.
بیشتر فعالیت شهرستان مراغه بر پایه تولیدات كشاورزی و صنایع دستی استوار است كه همه سالانه علاوه بر تأمین نیازهای داخلی مقدار متنابهی از تولیدات كشاورزی و صنعتی خود را به سایر نقاط كشور صادر مینمایند.
شهرستان مراغه از دیرباز به لحاظ داشتن استعدادهای بالقوه در ابعاد مختلف كشاورزی، صنعتی و معادن و ... تولیدات مازاد بر مصرف خود را به كشورهای مختلف جهان صادر میكردند. بطوریكه ویلسون از سیاحان آمریكائی در سال 1894 میلادی به هنگام بازدید از شهرستان مراغه خاك این خطه را از لحاظ زمینشناسی بسیار جالب تشخیص داده و با اشاره به كثرت جمعیت آن زمان به صدور 990 تن كشمش از راه آستارا به كشورهای اطراف ایران مركب از پنجاه هزار اسب و فعالیت 14 هزار نفر فقط در امر جعبهسازی، صادرات كشمش و فراوانی نعمت در منطقه اشاره داشته است. قسمتی از تولیدات شهرستان مراغه به صورت خشكبار از قبیل انواع كشمش، قیسی، برگه زردآلو، آلوچه، مغز گردو، مغز تلخدانه مغز بادام و قسمتی از تولیدات كشاورزی از جمله سیب درختی، پیاز، عسل، سالامبور گوسفند و تخممرغ و از صنایع دستی فرش ابریشم و مرینوس را به كشورهای شوروی سابق، تركیه، رومانی، لهستان، انگلستان، فرانسه، كانادا، هلند، بلژیك، آلمان، مقدونیه، اكراین، مراكش، كویت، عراق، امارات متحده عربی و جامائیكا و ... صادر میشود.
حجم وزنی صادرات در شش ماه سال دوم سال گذشته 5000 تن و میزان صادرات برابری نرخ ارز با ریال 000/000/000/20 (بیست میلیارد ریال) میباشد. گندم و نخود بیشترین قسمت تولیدات زراعی مراغه را تشكیل میدهد.
بیشترین قیمت سیب تولیدی مراغه در حاشیه رودخانه مردق و مغانجق و سراجو و گردو و بادام و انگور در حاشیه رودخانه صافی چای و چكان و چوان تولید میشود. كل اراضی آبی و دیمی قابل كشت شهرستان مراغه 7/99629 هكتار میباشد.
اولین مدرسه: مدرسه جلالیه شاید اولین مدرسه ای باشد که قبل از نهضت مشروطه به همت مرحوم عبدالاحد تدین معروف به ادیب العلما در شهر مراغه تاسیس شده بود. نام این مدرسه بعدا سرتیبیه شد اما در اثر حمله معاندین خراب و تعطیل گردید.
مدرسه سعدیه: (که در پیشرفت آن محمد علی طبیب خوئی و عادل خان تاجر باشی کوشش نموده بودند) احتمالا اولین مدرسه باشد که در شهر مراغه بسبک نوین در آغاز مشروطیت ایجاد شده است. این مدرسه در سال 1324 هجری قمری/ 1284 شمسی شروع بکار نموده است اما اشتباها مدرسه شکوهی را که در سال 1325قمری به دست میرزا حسن شکوهی (فرهنگ دوست و آزادیخواه) افتتاح یافته است را اولین مدرسه میدانند. مدرسه سعدیه نیز به سرنوشت مدرسه جلالیه دچار گردیده و منحل شد.
فتوحیه: مدرسه ملی مراغه بود که مرحوم محمد خان فتوح الملک در سال 1341 ه.ق/ 1301 شمسی آن را تاسیس کرد.این مدرسه سالها دوام داشت تا اینکه محمدخان از دنیا رفت واین مدرسه تعطیل شد.جهت قدردانی ازاین خانواده فرهنگ دوست دودبستان یكی در مراغه ودیگری در روستای گل تپه بنام فتوحی نامگذاری شده است.
دبستان ملی ادبیّه: در سال 1307 به همت میرزا قربان عطاردی و با همکاری سید قدرت الله نقوی، مهدیقلی واحدی و سیدعلوی پایه گذاری گردید. در سال 1314 نام این مدرسه به حسینیه تغییر یافته و تا سال 1321 درست یکسال بعد از ورود متفقین به ایران فعالیت داشه است در این سال مدرسه منحل و در اختیار اداره فرهنگ قرار داده شد است.
نخستین مدرسه دولتی: مراغه در سال 1297 شمسی تاسیس یافته و این همان مدرسه "تدین" بوده است که در این سال دولتی شده است اما اولین مدرسه دخترانه در سال 1336 ه ق / 1296 شمسی پایه گذاری و بنام "تربیت البنات" نام گذاری گردید (به همت میرزا حسن شکوهی) نخستین دبیرستان پسرانه در 1311 شمسی تاسیس شد.
مدرسه سازان مراغه: حاج میرزا حسن شکوهی – عبدالاحد تدین (معروف به ادیب العلما)- حاجی میرزا محمد خان فتوح الملک و خانواده فتوحی – صدرالسادات صدر – محمد علی طبیب خوئی – میرزا ابوالحسن حریری – میرزا کاظم حریری – عادل خان تاجرباشی – میرزا احمد ناصرالعلماء – علی اصغر سیف العلماء بنابی
منع:كتاب مراغه (یونس مروارید)1360/http://www.farabiasl.com :: موضوعات مرتبط:
اطلاعات درباره مراغه , ,
یکی از راههای مهمی که ما را در شناخت تاریخ علم و دانش و سیر آموزش و فرهنگ اسلامی راهنمایی شایستهای میکند، شناخت مدارس علوم اسلامی و تاریخ آنها در شهرهای مختلف است. در این زمینه مسائلی چون پایهگذاران، تاریخ بنا، کیفیت تأسیس، وقفنامه و موقوفات، مدرسین برجسته، دانشاندوزان معروف، علوم و فنون رایج و مرسوم و مسائل اسکان و تحصیل طلاب مورد مداقه و بررسی قرار میگیرد. سال 459 هجری در تاریخ آموزش و پرورش اسلامی باید فصلی برجسته به شمار آید، در این سال نخستین مدرسه از رشته مدارسی که خواجه نظامالملک طوسی (وفات 485 هجری) وزیر بزرگ سلجوقیان ساخته بود در بغداد گشایش یافت. این مدرسهها که به «نظامیه » شهرت یافتند در جهان اسلام پراکنده شدند، تا آنجا که شهرها و روستاهای بزرگ را فراگرفت. سرزمین مراغه که در زمره کهنترین و تاریخیترین شهرهای ایران به شمار میآید، در قرون ششم تا نهم هجری از مراکز تابناک و درخشان علم و فرهنگ محسوب میشد، این مکتوب برای آشنایی با سیر تاریخی دانش و آموزش در آن سامان نگاشته شده است.
قرن پنجم و ششم
مدرسه قاضی محیی الدین
چنانکه در سطور پیشین گذشت مدارس نظامیه در عهد وزارت خواجه نظامالملک طوسی در شهرهای بزرگ تأسیس شد، در همین ایام نخستین مدرسه علوم اسلامی نیز در مراغه پی نهاده شد. این مدرسه بنا به گزارش ابنفوطی به دست قاضی محییالدین ابومحمد حسن بن صدرالدین محمد بن عبداللّه مراغی که سمت قضاوت مراغه را به عهده داشت، بنیان گذارده شد (1) تاریخ تأسیس مدرسه در دست نیست، اما از زمان حیات قاضی محییالدین که معاصر با معینالدین طنطرانی مراغی (2) (وفات 485 هجری) بود چنین برمیآید که مدرسه همزمان با اولین مدرسه نظامیه در بغداد در نیمه دوم قرن پنجم دائر شده است. ابنفوطی بغدادی مینویسد: قاضی محییالدین مراغی شخصیتی معتدل، خوشرفتار و نیکوکردار بود، از پیرامون بارگاه پدرش صدرالدین مراغی که وزیر مقتدری بود و دستهایش به ظلم و تعدی و غصب املاک مردم آلوده شده بود، دوری گزید و به استمرار درس و بحث و تحصیل علوم همت گمارد، پس از آن مدرسهای نیکو برای خود برپا ساخت و آن را برای فقهای شافعی وقف کرد و برای اداره امور آن املاک و باغاتی به رسم وقف اختصاص داد. قاضی محییالدین از ممدوحان معینالدین طنطرانی بود و همو قصیدهای ممزوج از کلمات فارسی و عربی در مدح قاضی سرود.(3)
مدرسه محییه
این مدرسه بزرگ که در ناحیه بازار قرار داشت به دست قاضی محییالدین ابوحامد یحیی بن صدرالدین محمد مراغی قاضی معروف، در اواخر قرن پنجم هجری بنا نهاده شد. وی برادر قاضی محییالدین ابومحمد حسن بود و هر دو برادر، یکی پس از دیگری قضاوت مراغه را به عهده داشتند، و او نیز همچون برادرش از اعمال زشت و ناپسند پدرشان ناراضی و ناخرسند بود و به گفته ابنفوطی کارهای ناشایست پدرش را جبران نمود و دل مخالفان و ناراضیان را به دست آورد. ابنفوطی او را به زیادت علم و دانش و یگانگی در قضاوت و حکومت ستوده است (4).
مدرسه اتابک
از پایهگذار این مدرسه اطلاعی نداریم و فقط نامی از آن در تاریخ تجاربالسلف آمده است. تاریخنگاران نوشتهاند: در 17 ذیقعده، 529 هجری المسترشدباللّه خلیفه عباسی پس از جنگ با سلطان مسعود بن محمد سلجوقی در اطراف مراغه و شکست از او به شهر انتقال یافت و تحت مراقبت سربازان قرار گرفت، ولی فدائیان اسماعیلی که همهجا حضور داشتند به محل اقامت خلیفه نفوذ کردند و وی را به همراه تنی از دستیارانش به قتل رساندند. صاحب تجاربالسلف ادامه داستان را چنین گزارش میکند: جنازه خلیفه را قضات و ائمّه و اشراف و اعاظم ممالک بر سر گرفتند و در مراغه بردند و در مدرسهای که در محله قُضات است(5) و مدرسه اتابک مراغه باز خوانند دفن کردند و گنبد عالی بساختند و در آن مدرسه اتفاقا پنج گنبد است در پس صفه (سکوی) درس و یکی از آنِ خلیفه مسترشد است (6). به نظر میرسد این مدرسه، همان است که اتابک علاءالدین کُرپه ارسلان، خداوند مراغه(7) و عدهای از امیرزادگان و بزرگان در آنجا به خاک سپرده شدهاند و پس از دفن مسترشد، امرا و حاکمان شهر به خاطر احترام به او وصیت میکردند که در آنجا دفن شوند. ابنفوطی در اینباره مینویسد: علاءالدین کرپه ارسلان در ماه ذیقعده 604 هـ.ق وفات یافت و در زیر قبهای که در مدرسه بنا کرده بود دفن شد و این قبه بلندترین عمارت و آبادترین آن در شهر بود.(8) این احتمال با خبر تجاربالسلف که پنج گنبد را کنار هم دیده، تقویت میشود.
مدرسه عزیه
مدرسهای بسیار باشکوه که سالیان متمادی مرکز تدریس ریاضیات، حکمت و فلسفه بود و در قرن ششم و هفتم از درخشش بسیاری برخوردار بود. بنا به گزارش ابنفوطی این مدرسه عظیم را امیر عزالدین ابونصر ایک ارسلان بن آبه بن بلنکری مراغی، امیر شجاع و توانای مراغه بنیاد نهاد. این امیر نیرومند و علمدوست که از خاندان اتابکان آذربایجان بود، در نیمه دوم قرن ششم هجری در مراغه حکومت میکرد (9). این مدرسه در قرن هفتم نیز رونق خود را از دست نداد و از جمله مراکز علمی فعالی بود که در کنار دانشگاه رصدخانه مراغه به ایفای نقش خود پرداخت و بسیاری از اساتید و حکمای بزرگ آن عصر از جمله مؤیدالدین عرضی دمشقی، مهندس، حکیم و ریاضیدان بزرگ را در خود جای داد (10) امیر عزالدین از ممدوحان شاعر، ادیب و حکیم معروف کمالالدین احمد مراغی صاحب رساله چنگ بود و همو قصاید فارسی زیادی در وصف او سروده بود که با از بین رفتن کتاب عظیم مجمعالآداب ابنفوطی بغدادی از میان رفتهاند.
امروزه شهرهای کوچک و بی سابقه ای در ایران مانند جلفا ، فسا ، آستارا و حتی شهرهای خارجی چون آنتالیا ، فیلادلفیا ، جاکارتا، کازابلانکا و ... در میان مردم کشور ما اسم و رسمی به هم زده اند اما شهر باستانی و ریشه دار و مجاهد پرور مراغا نه تنها در میان ایرانیان بلکه حتی در میان مردم مراغا نیزِ اسم و رسمش را باخته است!!!
این روزها بر ما خورده می گیرند که مراغا دیگر کجاست؟ و با مراغه چه نسبتی دارد؟ ولی ما در جواب داریم: مراغه کجاست؟ و چرا با مراغا عوضی افتاده است؟ با مطالعه مکتوب ذیل شاید شما هم مراغا را زیبنده تر از هر نام و نشانی برای آن شهری بدانی که کم کم حتی خاکش هم در آستانه ناپدیدشدن قرار دارد!
"مارا در اصل به زبان ترکی (جا، مکان و سرزمین) و آغا به زبان ترکی به معنای آقابزرگ، خان و امیر بنابراین از ترکیب مرآغا رفته رفته مراغه پدید آمده."
منبع:سعدیان، عبدالحسین، شناخت شهرهای ایران، انتشارات علم و زندگی، چاپ دوم 1383 ص 789
1- مراغه از مراغم گرفته شده است و علت را وجود غروبهای غم انگیز می دانند که هر تازه واردی آنرا حس می کند لذا به این نام شهرت یافته است.
2- مراغه را از ماراوا یا مراوا گرفته اند و از این جهت می توان آنجا را جایگاه ماد دانست و قدمت این شهر را به دوره ی ماد نسبت داده اند.
3- مراغه را از شهرهای احداث شده توسط ماراغا اسقف نسطوری دانسته اند لذا به نام وی محل را مراغه نام گذاشته اند.
4- مراغه را انشقاق از کلمه مرغ دانسته اند که در زبان عربی به معنی چراگاه است و چون چراگاه اسبان ماد بوده است به این نام خوانده اند.
5- مراغه به معنی خاک غلتیدن و موضعی که چهارپایان در آنجا به خاک می غلتند را مراغه می گویند.می گویند که مراغه محل به خاک غلتیدن چهارپایان مروان بن محمد والی ارمنستان بوده است."
قدکساز، محمدرضا، وجه تسمیه شهرهای ایران، انتشارات گلگشت، تابستان 75، ص136
خواهشمندم حداقل مردم شریف و فرهنگ دوست مراغا و آذربایجان از کاربرد واژه «مراغه» بعنوان نام شهرشان خودداری کنند و نام زیبای «مراغا» را تلفظ و ترویج کنند.
ايران به فهرست قديمي ترين سكونت گاه هاي بشر اضافه شد
كارشناسان ديرين شناسي در بررسي هاي خود در منطقه فسيلي مراغه در استان آذربايجان شرقي سه قطعه دندان متعلق به يك انسان يك ميليون ساله را كشف كردند. كشف جديد اين دانشمندان شواهد سكونت در ايران را كه پيش از اين ۱۰۰ هزار سال بود و مربوط به بررسي ها در مناطق مختلف از جمله كرمانشاه ،لرستان و گيلان مي شد را به يك ميليون سال افزايش مي دهد.
«امير حسين كوكبي نژاد» كارشناس ديرين شناسي موزه تاريخ طبيعي كشور در اين باره گفت: «از سه دندان يافت شده، دو دندان، دندان آسياب و سومي دندان نيش است. بررسي هاي اوليه نشان مي دهداين دندان ها مربوط به انسان هاي اوليه از نوع (هومواركتوس) يا اولين انسان هاي راست قامت هستند.
«هومواركتوس ها» يا نخستين انسان هاي راست قامت؛ حدود يك تا 5/1 ميليون سال پيش مي زيسته اند. اين انسان ها، نخستين انسان هايي هستند كه آتش را كشف كردند. آنها در غار ها زندگي مي كردند،با شكار آشنا بودند و ابزارهاي اوليه هم مي ساختند.
«علي ميثمي» ديرين شناس و مشاور موزه تاريخ طبيعي كشور هم با «مهم و قابل توجه» دانستن اين كشف گفت: «كشف اين نوع انسان كه قديمي ترين بقاياي انسان كشف شده در ايران است از موفقيت هاي بزرگ علمي در سطح جهان محسوب مي شود. اين كشف مي تواند ايران را در فهرست نخستين مناطق مسكوني در سطح جهان جاي دهد.»
در بررسي هاي ديرين شناسي در منطقه مراغه كارشناسان علاوه بر كشف اين سه دندان توانسته اند قطعاتي از فسيل حيوانات عظيم الجثه مثل اسب، زرافه، كرگدن و فيل را هم با يك ميليون سال قدمت كشف كنند.كشف اين فسيل ها در نزديكي دندان ها به كارشناسان كمك كرده است تا قدمت دندان هاي شناسايي شده را بهتر و دقيقتر تعيين كنند. همچنين به اعتقاد كارشناسان وجود فسيل حيوانات عظيم الجثه در اين منطقه مي تواند بر شرايط مناسب اين منطقه براي سكونت انسان هاي اوليه و استقرار آنها در ميليون ها سال پيش بيشتر تاكيد كند.
طي چندين سال گذشته بسياري از ديرين شناسان در مناطق گوناگون جهان بررسي هاي زيادي براي كشف و شناسايي بقاياي فسيل هاي انسان هاي اوليه و فهميدن سير تكامل انسان در سطح قاره هاي مختلف انجام داده اند.يقاياي قديمي ترين نمونه انسان كه در سطح جهان تاكنون به دست آمده، مربوط به يك انسان 3/3 ميليون ساله است كه در كشور اتيوپي شناسايي شده. اين انسان به لوسي (Lusy) شهرت دارد.
این تندیس زیبا با قدمتی حدود ۷۰۰۰ سال از حفاران غیرمجاز کشف شده و در موزه مراغه به نمایش در آمده است. این تندیس دست ساز با ابعاد ۳۷*۲۶ سانتی متر نشان بخشی از هنر ایران باستان است.
وقتی که از ایستگاه متروی 15خرداد تهران پیدا می شیم چند قدمی نرفته به کاخ گلستان می رسیم که یکی از کاخ های دوره صفویه می باشد. در ضلع جنوب غربی کاخ، موزه مردم شناسی قرار دارد که یکی از موزه های جالب و غنی مردم شناسی می باشد، در قسمت دیوارهی سمت چب ورودی موزه تابلوی بدین مضمون جلب توجه می نماید: فرمان مظفرالدین شاه قاجار به میرزا علی اکبر خان مراغه ای؛ موضوع فرمان: اعطای حکومت شهر مراغه به میرزا علی اکبر خان(1265ش/ 1304ه ق).برای من که نام مراغه را دیدم بسیار جالب بود و متن فوق را داشتم می نوشتم گردشگری ازم سوال کرد که مراغه کجاست؟ و من با کمال تعجب پرسیدم مگر مراغه را نمی شناسی؟ گفت یکی از شهرهای ارومیه نیست؟. چرا باید شهری با این تاریخ پر افتخار و درخشانش که زمانی پایتخت ایران بوده و همان نقشی را داشته که امروزه تهران دارد چنین فراموش و گمنام شود. نام آورانی که از خاک پر بهای این شهر به پا خاستند و نام آنها در گوشه گوشه های این مرز و بوم می درخشد و به صراحت می توان گفت که کمتر شهری را می توان یافت که مثل مراغه از چنین نام آوازه ای بر خوردار باشد و در کمتر کتاب تاریخی می توان مشاهده کرد که نامی از مراغه در آن نباشد، از کتابخانه کوچک رصدخانه نیاسر تا حمام فین کاشان و اصفهان تا همین کاخ گلستان نامی از مراغه برده شده است. وقتی ابن حوقل جغرافی نویس قرن 4 ه ق از شهر ارومیه توصف می کند می گوید: این شهر(ارومیه) باغ های انگور زیادی دارد و شهر خرم و آبادی است که در بزرگی می تواند به پای مراغه برسد. مطالب مشابه این در کتب قدیمی بسیار است کما اینکه هر وقت جغرافی نویسان قدیم در شمال غرب(آذربایجان) موقعیت جغرافیای شهری را بیان می نمودند به مراغه اشاره می کردند و موقعیت آن شهر را با مراغه بیشتر می سنجیدند مثلا: جغرافیدانان قدیم در بارهی شهر شیز چنین نوشته اند: شیز شهری است میان مراغه و زنجان. و یا در توصیف اردبیل می گویند که قبل از این که اردبیل کرسی نشین ساجیان در قرن سوم ه باشد مراغه کرسی نشین حکومت ساجیان بوده است.
مراغه با تاریخ درخشان خود در قرون اسلامی، نشان می دهد که پیشینه قوی دارد که قدمت آن را باید در دوران های خیلی قدیمی تر که هزاران سال قبل از مسیحیت نیز باشد جستجو کرد. خوشبختانه بررسی های که طی چند دهه اخیر در منطقه صورت گرفت این واقعیت را نشان داد که این منطقه، قدمتی نزدیک به صد هزار سال دارد، که این آثار دال بر وجود انسان های در این منطقه است که در دوره ی پارینه سنگی در اینجا زندگی می کردند. پارینه سنگی قدیم در ایران تقریبا از صد هزار سال پیش شروع می شود و تنها در سه منطقه آثاری از آن یافت شده است. که یکی از این مناطق محدوده مراغه، تبریز و میانه است.
خانم هندصادق کوروس، دانشیار دانشگاه تهران در آذربایجان شرقی و در منطقه ی محدود به تبریز، مراغه و میانه در سال 1345 بررسی های سطحی که انجام دادند موفق شدند چند نمونه دست افزار سنگی بدست آورند که بنا به عقیده ی ایشان این آثار شواهدی بر حضور انسان در دوره پارینه سنگی در این منطقه است و این انسان ها متعلق به همان گروه های انسانی است که حدود نیم میلیون سال قبل بطور پراکنده از اسلواکی تا چین زندگی می کردند و با فن آتش آشنایی داشتند. متاسفانه این بررسی ها تا سال 1379 متوقف بود تا اینکه در این سال بررسی های که توسط آقایان رضا غفاری و فریدون بیگلری در منطقه مراغه به عمل آمد و ایشان موفق شدند در حاشیه رودخانه ورجوی آثاری از دوره ی پارینه سنگی میانه را در منطقه کشف کنند که بیشتر این آثار تراشه ابزارهای سنگی بود. این بررسی ها نشان می دهد که شهرستان مراغه تقریبا از صد هزار سال قبل محل زندگی بوده است. و امید است در بررسی های آتی شاهد کشف آثار گرانبهایی از دوران های مختلف تاریخی در مراغه باشیم چرا که بی شک این منطقه یکی از مستعد ترین مناطق زیست در دوران های باستان بوده است.
سعید ستارنژاد کارشناس باستان شناسی از دانشگاه سراسری محقق اردبیل
بی تردید، دین همواره عامل پیوند قوی میان بشریت در طول زندگی بوده است. با گذشت زمان، سوالات بسیار زیادی در زمینه ی دین و مسایل دینی برای بشر مطرح گردیده و بشر در جریان زندگی خویش، به بهانه های مختلف شاهد پدیده های طبیعی و غیر طبیعی متعددی بوده است که خود برای وی سوال برانگیز بوده اند و موجب پیدایش باورداشت ها و عملکرد های خاصی گردیده اند. یکی از جاهای که بتوان در آن آثاری از ادیان را مشاهده کرد و درباری آنها مطالعه کرد شهر مراغه است، که آثاری از ادیانی چون: مهرپرستی، زرتشتی، مسیحیت باقی مانده است. در این مقاله سعی شده که به معرفی آثار باقی مانده از این ادیان پرداخته شود، که روزگاری در این شهر سکونت داشتند که به مرور زمان جایگاه خود را از دست دادند.
درجستجوی مراغه،اولین بار به گفته بطلیموس استناد می شود که دریاچه اورمیه به علت واقع شدن درکرانه غربی «مارگیانه» (مراغه) به نام دریاچه مارگیانه ذکر نموده است. بدین ترتیب قدمت این شهر به سان قبل ازمیلاد مسیح می رسد. دیاکونوف با استفاده از مندرجات الواح آشوری از وجود یک پادشاهی نیمه مستقل به نام «اوئیشدیش» یا «ویشدیش» در سده هشتم قبل از میلاد در حدود ناحیه مراغه کنونی(دیاکنوف،1377، 194). و در جوار قلمرو دولت ماننا و تحت نفوذ آن خبر داده است. اما هیچ نشانهای از قرارگاه و مرکز این دولت محلی باستانی در دست نیست. در سال ۳۶ پیش از میلاد، مارک آنتونی، سردار روم پایتخت آتروپاتکان، شهری به نام «فراعته» یا «فراسپا» را که دارای استحکامات تدافعی خوبی بوده است محاصره کرده بوده است که در نهایت مغلوب مقاومت آتروپاتها و پارتیان شد و عقبنشینی کرد. شهر نامبرده به احتمال زیاد مراغه کنونی بوده است(مروارید، 1372، 63).
همچنین در نوشته های مورخین وجغرافی دانان بعد از اسلام، به نام مراغه وحوادثی که به آن مربوط بوده زیادبرمی خوریم.بنابراین مسلم است که شهرمراغه ازشهرهای بسیارقدیمی ایران است ورویدادهای تاریخی زیادی رادرخود جای داده است، لیکن هیچگاه قدمت آن به دوران فرمانروایی ایلخانان مغول که مدتی این شهر را به پایتختی خودبرگزیده بودند نرسیده است.ابتدا درسال 123هجری قمری سردار عرب«مروان ابن احمد» دربازگشت ازمغان دراین شهراقامت گزید وبه آبادانی آن همت گماشت.در زمان جنگهای اعراب با«بابک خرمدین»این شهر پناهگاه قشون اعراب گردیده درفاصله سالهای 332 تا434 هـ.ق این شهردر دست دیلمیان بود دراین سال زلزله سختی روی دادکه خرابی بسیاردر شهرمراغه بجاگذاشت. تا اینکه ازسال 466مراغه جزءقلمرو سلجوقیان گردید وایشان کم وبیش درآبادانی شهرکوشیدند.در سال522خوارزمشاهیان بدان دست یافتند درسال528 ه.ق به دست سپاهیان مغول تاراج شد وبعد از656 هـ.ق که توسط هلاکوخان مغول به پایتختی انتخاب گردید روبه رونق وآبادانی نهاد.در دوران صفوی به ویژه به امرشاه طهماسب اول مساجد،مدارس وبسیاری بناهای عام المنفعه دراین شهر ایجادگردید در دوران قاجار واز زمان حکومت عباس میرزا نائب السلطنه،حکومت مراغه وحوالی آن به احمدخان مقدم وخاندان او واگذارگردید وتا پایان سلسله قاجار ایشان برمراغه فرمانروایی داشتند (مروارید،1372، 343).
برنامه تجمع هیئت های (شاه حسین وای حسین)در محله های مختلف شهر
.
محل تجمع
تاریخ
میدان شجاع الدوله و ملا محمود
اخرین روز ذیحجه
محله یوسف اباد و محله عشرت آباد
روز اول ماه محرم
خیابان انقلاب مسجد بنالار و کوچه قم پائین
روز دوم ماه محرم
محله چهل پا و محله چراغ برق
روز سوم ماه محرم
محله ۱۵ خرداد
روز چهارم ماه محرم
محله سرتیپ فلاحی
روزپنجم ماه محرم
محله دارایی و محله جودی آباد
روز ششم ماه محرم
محله دروازه و محله جانبازان
روز هفتم ماه محرم
حسینیه حاجی غفار
روز هشتم ماه محرم
امامزاده ابراهیم چکان
روز نهم ماه محرم
.
*****
علم بندان مراغه در محرم
آئین سنتی عَلم بندی به صورت كاملاً سنتی در استان آذربایجان شرقی در سومین روز محرم در شهر مراغه واقع در محله دروازه مراغه برپا می شود كه همه ساله بازدید كنندگان مخصوص خود را دارد.
علم مراغه تقریباً 50 متر است كه توسط سرپرست هیاتهای مراغه با انواع پارچه ها و روسری ها نصب می گردد. بعد از نصب پارچه ها و استحكام بخشی علم توسط سیم ها چند نفر از بالابر استفاده كرده و مابقی دستمالها را بر روی آن نصب می كنند. در حین نصب علم هزاران راس گوسفند در زیر پای علم قربانی می شود و هر كس نذری دارد در این روز و در بین اهالی حاضر پخش می كنند. نذورات هر چه است احسان امام حسین است از چای و خرما گرفته تا نان و پنیر. این رسم از آئین های کهن شهرستان مراغه است و تقریبا این عَلم تا اربعین به همان صورت برافراشته می ماند و 28 ماه صفر توسط سینه زنی و نوحه خوانی هیاتهای مراغه علم واچیده می شود.
لازم به توضیح است این مراسم بنا به گفته مسئولین هئیت علم بندی در اجتماع مردم به ثبت جهانی رسیده است .
.
شمایل امام حسین در میدان امام حسین مراغه
مداحان اهل بیت که از شهرهای دیگر جهت این مراسم تشریف اوردند
شهرستان مراغه با آثار و ابنیه تاریخی با قدمت قبل و بعد از دوره اسلا می یكی از ۱۰ شهرمهم دارای بافت آثار تاریخی در كشور به شمار می رود. بنا بر اطلا عات موجود در مراغه حدود ۲۰۰ اثر تاریخی پابرجا و تپه باستانی متعلق به دوران مختلف تاریخ از جمله دوره های ایلخانی، سلجوقی، معبد مهری و دوره اوراتویی است كه در كشور كاملا ً یگانه و منحصر به فرد است. شهر مراغه از معدود شهرهایی است كه دارای سابقه پایتختی بوده اما آثار تاریخی و هویت تاریخی فرهنگی آن در كشور شناخته شده نیست. موزه ایلخانی، مقبره اوحدی مراغه ای، معبد مهری، رصدخانه و گنبدهای سرخ، غفاریه، كبود و برج مدور، حسینیه غفاریه حمام های قدیم سنگ قبرها و مسجدهای تاریخی از آثار ارزشمند در این شهرستان است. كلیسای سورب هوانس، قبرستان آقالا ر، مسجد طاق بالا ، چهل غار كهجوق ساخت دست انسان، مسجد شیخ بابا، ملا رستم، پل های تاریخی، یخچال باستانی مرادیان همه از آثار تاریخی این منطقه است. قلعه های باستانی چلا ن، قیزلا ر، گویجه قلعه، و دیورزم از قلعه های مهم تاریخی قبل از میلا د در شهرستان مراغه است كه همگی در فهرست آثار ملی ثبت شده است. هر چند پرداختن به همه آثار تاریخی مراغه به صورت مجموعه غیرممكن و یا دشوار است اما معرفی گوشه ای از این آثار می تواند اهمیت این منطقه تاریخی را نمایان كند. مسجد ملا معزالدین از مسجدهای پیش از دوران صفویه است كه به دست شیخ معزالدین مراغه ای از علما و بزرگان مراغه ساخته شده و افزون بر مسجد دارای مدرسه دینی نیز است. مجموعه سنگ قبرها در مراغه یكی از ده ها اثر با ارزش تاریخی به جای مانده از دوران پیش و بعد از اسلا م است كه تاریخ خاموش و مدفون را حكایت می كند. سنگ قبور مراغه شامل سنگ هایی به شكل گهواره ای، ساده و تندیسی است كه منقش به خطوط فارسی، عربی و خطوط عربی با لهجه تركی است كه دارای سبك های حجاری و معماری متفاوت است. معبد مهری شهرستان مراغه با قدمت دوره اشكانی و ساسانی برای پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی در جنوب روستای ورجوی این شهرستان به صورت زیرزمینی و صخره ای بنا شده است. موزه ایلخانی مراغه به عنوان موزه تخصصی دوره ایلخانی در كشور شناخته شده و با توجه به داده های تاریخی و فرهنگی این موزه همواره مورد توجه محققان و پژوهشگران داخلی و خارجی است. این موزه دارای پنج بخش كتابت، مفرغینه ها، آبگینه ها، سفالینه ها و سكه ها است كه در دید همگان قرار دارد. برج ها و گنبدهای باقی مانده از تمدن قبل از دوره اسلا می و بعد از آن ، شهر مراغه را امروزه به مكانی ویژه برای جذب گردشگران داخلی و خارجی مبدل كرده است. گنبد كبود در قسمت جنوب شرقی مراغه در بافت مركزی شهر واقع است كه به صورت بنایی ۱۰ گوش ساخته شده و به گنبد هولا كو شهرت دارد. این گنبد دارای حاشیه بندی، قطاربندی و دندانه كاری های زیبایی است كه در قسمت گلوی گنبد و قسمت زیرین آن به آیات قرآن مزین شده و دارای آرایه های مركب در آجر سفال و كاشی فیروزه ای است. گنبد سرخ ، كهن ترین گنبد باقی مانده در مراغه است كه در سال ۵۴۲ هجری قمری در دوره سلجوقیان در دو طبقه ساخته شده و قاعده آن مربع است. این گنبد از نظر ساخت و نوع آرایه ها موجب الهام در ساخت برج های دیگر بوده و بنای آن مجموعه ای از آرایه های معماری دوره سلجوقی است. برج مدور در كنار برج گنبد كبود از دیگر برج های مراغه است كه در بافت مركزی شهر ساخته شده و دارای پلا نی مدور شامل دو طبقه سردابه و نمازگاه است.
مراغه یكی از قدیمیترین شهرهای ایران و دومین شهر بزرگ استان آذربایجانشرقی میباشد كه در كنار رودخانه زیبای صافی و در مشرق دریاچه ارومیه و بر دامنه جنوبی كوه سهند قرار گرفته است. این شهر با ۲۵۰۰۰۰ نفر جمعیت و ۲۵ کیلومتر مربع مساحت، بزرگترین و پرجمعیتترین شهر استان آذربایجان شرقی پس از کلانشهر تبریز است. واژهٔ مراغه پس از فتح ایران توسط اعراب رایج شده و پیش از ورود اسلام این شهر با نامهایی همچون «افرازهرود»، «افرازروح»، «افراهروز» و «افرازهارود» شناخته میشده که بعدها به «ماراوا»، «ماراغا» و «مراغه» تغییر یافتهاست. و بر همین اساس قدمت شهر مراغه به دوره ماد بر میگردد. شهر مراغه در طول سدههای گذشته، همواره بهعنوان یکی از آبادترین و پرجمعیتترین شهرهای آذربایجان و ایران شناخته میشده و پادشاهان توجه ویژهای نسبت به این شهر داشتهاند.
واژهای که امروزه بر این شهر اطلاق میشود، تغییریافتهٔ واژهٔ ترکی «ماراآغا» بهمعنای جایگاه بزرگان است. موقعیت منطقهای مراغه طوری است كه از شمال به شهر تبریز ارتفاعات كوههای سهند و از شرق به شهرستان هشترود و از سمت مغرب به دریاچه ارومیه و از جنوب به شهرستان میاندوآب محدود است فاصله مراغه – تبریز از طریق جاده آ سفالته ۱۳۰کیلومتر است اختلاف ساعت این شهر با تهران۲۱دقیقه و ۳۰ثانیه است. این شهرعلاوه بر جاده آسفالته از طریق خط آهن به تبریز و تهران و از طریق خطوط هوایی به تهران متصل میشود. بطور كلی مراغه از دو ناحیه كوهستانی و جلگهای تشكیل یافته واز لحاظ آب و هوا معتدل (متمایل به سردی) و نسبتا مرطوب است. بیشینهٔ دمای این شهر در تابستانها حدود ۳۵ درجهٔ سانتیگراد بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها حدود 20 درجه سانتیگراد زیر صفر است؛ همچنین میزان بارش سالانه در مراغه حدود ۳۳۰ میلیمتر است. بهجهت قرارگرفتن این شهر در دامنهٔ جنوبی سهند، رودخانههایی نظیر صوفیچای و مردقچای که از این کوهستان سرچشمه میگیرند، از داخل مراغه عبور کرده و در رونق و آبادانی شهر تأثیر بهسزایی داشتهاند. مراغه یكی از مراكز مهم تهیه و صدور خشكبار محسوب می شود. و از چشمههای معدنی معروف اطراف شهر مراغه میتوان به شورسو، گشایش، ایستیبلاغ، قره پالچیق و ساریسو اشاره كرد. و از جملهٔ آثار تاریخی و جایهای دیدنی مراغه میتوان به آرامگاه اوحدی مراغهای، برج مدور، پل خانقاه، پل قلعهٔ دختر، پل مردق، رصدخانهٔ مراغه، غار کبوتر، غارهای رصدخانه، کلیسای مراغه، گنبد سرخ، گنبد غفاریه، گنبد کبود، مسجد شجاعالدوله، مسجد شیخ ابا، مسجد شیخ تاج، مسجد ضریر، مسجد طاق، مسجد ملارستم، مسجد ملامعزالدین، معبد مهر، مقبرهٔ آقالار و موزهٔ ایلخانان وصدها مورد دیگر اشاره کرد . اوج شهرت نام مراغه به عهد هلاكوخان میرسد. در دوره هلاكوخان و در زمانی كه مراغه به عنوان پایتخت برگزیده شده بود با تقاضا و تشویق دانشمند بزرگ ایرانی خواجه نصیر الدین طوسی معتبرترین مركز علمی جهان یعنی رصدخانه مراغه در یكی از تپههای شمال غربی مراغه احداث گردید كه قبل از ویرانی یكی از بزرگترین مراكز پژوهشی و نجومی زمان خود در جهان بود. و هم اكنون گنبدی بلند جهت پوشش بقایای برج مركزی رصد خانه بر روی آن احداث گردیده كه به عنوان نمایشگاه، از آلات و وسایل نجومی آن دوره نیز در آن استفاده خواهد شد . ازسوغات مراغه میتوان صابون سجوق باسلوق عسل وخشکبار آن رانام برد. پس از حملات عربها گروهی از مردم مراغه در حدود هزار سال پیش از آن شهر کوچیده و به منطقه رودبار الموت رفتند. این کوچندگان امروز نیز به نام مراغیها نامیده میشوند و در ۷-۸ روستای رودبار الموت سکونت دارند و به زبان مراغی سخن میگویند. آنها زبان اصلی مادی مراغه آذربایجان را حفظ کردهاند و امروز نیز به زبان ایرانی آذری سخن میگویند. حمدالله مستوفی، دین مراغیهای الموت را آیین مزدکی نامیدهاست.وی زبان مردم خود شهر مراغه را «پهلوی متغیر» نامیده که منظور همان زبان آذری است.
در اصطلاح مردم روستاها، باغ مطلقاً به تاکستان اطلاق می شود ولو سایر درختان میوه نیز در آن موجود باشد. اکثر مردم روستاهای نزدیک مراغه به خصوص روستای ورجوی، دارای باغ در اصطلاح محلی ملخاوا (ملک آباد) نامیده می شوند و به تناسب توانایی مادی قطعات زمینی را به صورت تاکستان درآورده و در آن به فعالیت مشغولند. باغات انگور ورجوی یکی از معروفترین تاکستانهای کشور محسوب می گردد و همه ساله مقدار زیادی سبزه و کشمش محصول این باغات به خارج از کشور صادر می گردد و انگور ورجوی به علت عالی بودن کیفیت جنس در بازارهای خارجی از موقعیت بخصوص برخوردار می باشد.
مساحت تاکستانهای ورجوی در حدود 550 هکتار می باشد. متوسط محصول یک هکتار باغ در حدود 5 تا 10 تن انگور یا 5/2 تا 5/3 تن سبزه می باشد و بطور متوسط از سه کیلو انگور 1 کیلو کشمش یا سبزه به دست می آید. در تاکستانهای ورجوی انواع مختلف درخت انگور تربیت می شود و به طوری که گفته شد محصول بعضی از این تاکستانها جهت تهیه سبزه و انواع مختلف خشکبار، کشمش، فخری، گرمیان و تهیه شیره انگور مصرف می شود و بعضی انواع دیگر به صورت تر در فصول پاییز و حتی زمستان مصرف می گردد. از انگورهای معروف ورجوی می توان نمونه های زیر را نام برد.
انگور کشمش بیدانه سفید انگور کشمش سفید یکی از بهترین نوع از انگورهای ورجوی است و قسمت عمده باغات ورجوی فقط مختص این نوع انگور می باشد. از این انگور محصولی به نام سبزه به دست می آید که علاوه بر مصرف داخلی به میزان زیاد به سایر کشورها صادر می گردد.
انگور کشمش بیدانه قرمز
انگور فوق الذکر تولیدش به میزان انگور بیدانه سفید نمی باشد. از این انگور بعد از خشکانیدن محصولی به نام کشمش به دست می آید که کلاً جنبه مصرف داخلی دارد.
انگور لعل بیدانه سیاه
این انگور همانطوری که از نامش معلوم می شود دانه هایش سیاه رنگ و شبیه دانه لعل می باشد و مصرف فصلی دارد.
انگور شانی (شاهانی)
انگور شانی یکی از انگورهای زودرس بوده و میزان تولیدش خیلی کم می باشد.
انگور شاهانی قزوین
میزان تولید این انگور نیز همانند انگور شانی بسیار کم می باشد و فقط جنبهی مصرف داخلی ررا دارد.
انگور سیاه
انگور سیاه دارای حبه های گرد به اندازه قندق می باشد. حبه های این انگور پرآب و دارای دانه های کم است. معمولاً در تهیه شیرهی انگور مصرف بیشتر دارد.
انگور سیاه ملحی
انگور سیاه ملحی شبیه انگور سیاه معمولی است با این تفاوت حبه های آن کم آب و گوشت آلود می باشد. این انگور را خشک نموده و در فصل زمستان مانند آجیل مصرف می کنند.
انگور سیاه جغ جغا)
یکی یگر از انواع انگور سیاه به جغ جغا مشهور است که دارای دانه های بیشتر و پوست کلفت می باشد. این انور نیز در تهیه دوشاب (شیره انگور) به مصرف می رسد.
تاریخ واقعی بنای این شهر روشن نیست اما دلایل و شواهد موجود قدمت آن را به قبل از میلاد مسیح می رساند.به نوشته دیاکونف در سال 715 قبل از میلاد ناحیه کنونی مراغه جز سرزمین ماننا بوده و بنام ایالت اوئیشویش نامیده می شده است.بطلیموس در قبل از میلاد مسیح مراغه را جز اقلیم چهارم از اقالیم هفتگانه ریع مسکون شمرده و دریاچه ارومیه را به دلیل واقع شدن در کرانه غربی مراغه مارگیانه نام نهاده است. مارک آنتوان در سال 36 قبل از میلاد هنگام ذکر حوادث زمان پارت ها از این مکان بنام فرائه تا یاد می کند. عده ای نیز معتقدند شهر تاریخی فراسپه که توسط آنتونیوس سردار رومی محاصره ولی به تصرف درنیامد همان مراغه است. به اعتقاد احمد کسروی نام مراغه بی گمان همان مارآوا یا مادآوا و به معنی جایگاه ماد می باشد.
علیرغم آنکه تاریخ مراغه در قبل از اسلام در هاله ای از ابهام قرار دارد تاریخ بعد از اسلام روشن تر و از حوادث آن دوران اطلاعات بیشتری در دسترس است. آنگونه که از تاریخ بر می آید مراغه در دوران ساجوقیان شهری مهم و آباد و از مراکز علمی بوده است. اوج شهرت آن در دوره ایلخانیان است که پس از انتخاب به عنوان پایتخت توسط هولاکوخان مراکز علمی رصدخانه و کتابخانه مشهور آن احداث گردید. در روزگاران بعد هر چند که این شهر از نظر وسعت و رونق رو به اضمحلال گذاشت ولی کماکان به عنوان یک شهر مهم در آذربایجان و نیز یکی از مراکز مهم نظامی تاعصر حاضر ایفای نقش نموده است. شهر مراغه عمدتا یک شهر کشاورزی است. رودخانه های متعددی که از سهند سر چشمه می گیرد باغات و مرازع آن را مشروب نموده و سرسبزی خاصی به آن بخشیده است .با دارا بودن مراتع سرسبز در دامنه های سهند از نظر دامداری نیز جز مناطق مهم ایران است. خوشبختانه از آلودگی صنعتی در آن اثری نیست .
مراغه یکی از شهرهای قدیمی ایران است. این شهر در شمال غربی ایران و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. دین مردم این شهر مسلمان و مذهب انها شیعه جعفری است و مراسمات مذهبی پرشوری در ایام ماه محرم و ماه رمضان برپا میکنند مردم این شهر به زبان ترکی صحبت میکنند نام مراغه در اصل ماراوا و مراوا و ماداوا بوده که جایگاه مادها معنی میدهد. مراغه تاریخ پر افت و خیزی داشته است و از شهرهای مهم شمال غربی ایران بشمار میرود. آثار باستانی مراغه بسیار است که رصدخانه خواجه نصیر طوسی از مهمترین آنهاست.
.................................................................
شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم
این درست... اما جدایی اشتباهی دیگر است
در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت... انتقام از بی گناهی دیگر است ./
mehdi.poormoheb@gmail.com
***
https://telegram.me/mahdipoormoheb
***
.................................